قلب تو کبوتر است
بال هايت از نسيم
قلب من سياه و سخت
قلب ِ من شبيه ...
بگذريم !
دور قلب من کشيده اند
يک رديف ِ سيم خاردار
پس تو احتياط کن
جلو نيا ، برو کنار
توي اين جهان ِ گُنده ، هيچ کس
با دلم رفيق نيست
فکر مي کني
چاره ي دلي که جوجه تيغي است ،
چيست ؟!
مثل يک گلوله جمع مي شود
جوجه تيغي ِ دلم
نيش مي زند به روح ِ نازکم
تيغ هاي تيز ِ مشکلم
راستي تو جوجه تيغي ِ دل ِ مرا
توي قلب خود راه مي دهي ؟
او گرسنه است و گمشده
تو به او پناه مي دهي ؟
باورت نمي شود ولي
جوجه تيغي دلم
زود رام مي شود
تو فقط سلام کن
تيغ هاي تند و تيز او
با سلام تو
تمام مي شود ...